فرزندان چه توقعاتی از والدین خود دارند؟

شاید اگر یک دفترچه راهنما برای رفتار و تربیت کردن کودکان وجود داشت، خیلی خوب می‌شد از پس آن‌ها برآمد. در این صورت مشکلات والدین بسیار کمتر از قبل می‌شد و روابط والدین و فرزندان بهبود می‌یافت. در ادامه 8  درس برای والدین نوشته شده تا بتوانند از آن در رفتار با کودکان بهره بگیرند. قطعا این موارد ویژه همه کودکان نیست و ممکن است برای افراد تفاوت داشته باشد اما سعی شده یک سوال واضح از کودکان پرسیده شود. سوال این است «اگر می‌توانستید به والدین خود درسی بدهید که والدین بهتری باشند؛ چه می‌گفتید؟» همراه دانشگاه زندگی باشید تا ببینیم فرزندان چه توقعاتی از والدین خود دارند.

توقعات فرزندان از والدین

1 – دست از حل مشکلات بردارید

بسیاری از کودکان دوست دارند والدین آن‌ها در نقش حل‌کننده سریع مشکلات ظاهر نشوند و ابتدا درباره مشکل پیش‌آمده با آن‌ها صحبت کرده و نظرات‌شان را گوش دهند. ممکن است مشکل فرزندتان به راحتی قابل حل باشد یا با مشکلی بسیار پیچیده‌تر مواجه شوید (حتی اگر فقط در دنیای نوجوانان و جوانان پیچیده باشد) اما قرار نیست شما فقط مشکل را حل کنید. اینکه بتوانید به خوبی به سخنان و دغدغه‌های فرزندتان گوش دهید، خیلی بهتر از این است که فقط مشکلات را حل کنید.

 

 

2 – بهتر گوش دهید

این موضوع اغلب در نتیجه متوقف کردن حل مشکل، اتفاق می‌افتد. بدون شک اینکه شاهد زجر کشیدن کودکمان باشیم و ساکت باشیم و گوش کنیم، کار سختی است. اما بهترین روش ارتباطی که می‌توانیم با فرزندمان داشته باشیم همین گوش دادن است. وقتی که به دقت به سخنان آن‌ها گوش می‌کنیم، نشان می‌دهیم که در عین اهمیت دادن به فرزندان، باور داریم که آن‌ها قادر هستند مشکلات خودشان را حل کنند. این شاید فراگیرترین موضوعی باشد که بین نوجوانان و والدین وجود دارد. باید سعی کنید با گوش کردن و راهنمایی فرزند، این اجازه را به او بدهید که مسئولیت کارهایش را بر عهده بگیرد. باید سعی کنیم بفهمیم فرزندان چه توقعاتی از والدین خود دارند.

مشاهده مقاله  وقتی زنان بیشتر از همسرانشان کسب درآمد می‌کنند، چه مشکلاتی پیش می‌آید؟

به فرزند خود گوش دهید

3 – احساسات کودکان، چیز بدی نیست

دیدن احساساتی مانند غم، خجالت، وحشت، حسادت و دیگر احساسات نامناسب، یکی از چالش‌برانگیزترین موضوعاتی است که والدین با آن‌ مواجه می‌شوند. اینکه والدین بتوانند به خوبی نظار‌ه‌گر تجربیات و احساسات کودک خود باشد، یکی از بهترین درس‌هایی است که می‌توان به او منتقل کرد. احساسات به شدت اهمیت دارند و هر یک از آن‌ها از نظر بیولوژیکی دارای هدف هستند. این احساسات می‌توانند در باخبر شدن از حال دیگران و کمک به آن‌ها، مفید باشند. اگر والدین حتی به طور ناخواسته کاری کنند که کودک نخواهد احساسات خودش را بروز دهد، کار بسیار اشتباهی انجام داده‌اند. حل مشکل احساسی را نباید جایگزین بروز آزادانه احساسات کرد. کودکان باید یاد بگیرند که احساسات چیز بدی نیستند. این مورد به والدین و عملکرد آن‌ها بستگی دارد.

4 – در صحبت‌ها زیاد قابل پیش‌بینی نباشید

کودکان و نوجوانان معمولاً از طرز صحبت کردن والدین با آن‌ها گله دارند. این موضوع که همیشه به یک شکل با فرزندشان رفتار می‌کنند، آزاردهنده است. مثلاً مادری را در نظر بگیرید که همیشه سوالاتی مثل این را مطرح می‌کند: روزت چطور گذشت؟ مدرسه چطور بود؟  امروز چه چیز جدیدی یاد گرفتی؟

این سوالات معمولاً بی‌فایده هستند و در پاسخشان تنها می‌توان یک کلمه گفت. سعی کنید به عنوان یک پدر یا مادر، در گفتگو با فرزندتان از سوالات متفاوتی استفاده کنید. بعضی اوقات، عوض کردن رفتار می‌تواند سودمند باشد و در مواردی، عوض کردن زمان و مکان می‌تواند همه چیز را از حالت روتین و همیشگی خارج کند.

 

مشاهده مقاله  چرا برآورده کردن انتظارات والدین گاهی کابوسی وحشتناک است؟

5 – از خودتان مراقبت کنید

وقتی توجه به خودمان را از نظر اجتماعی (مثلاً بیرون رفتن با دوستان)، فیزیکی (مثلاً فعالیت در زمینه‌ای که دوست داریم) و احساساتی (مثلاً تمرینات خودمراقبتی) را فراموش می‌کنیم، ممکن است فرزندان خود را به این دلیل سرزنش کنند. اگر به خوبی از خود مراقبت نکنیم و به زندگی‌مان نرسیم، کودکان ممکن است این موضوع را به گردن خودشان بیندارند.

 

6 – وقت بیشتری را با هم بگذرانید

یافتن علاقه‌مندی‌های مشترک، کارهایی که به گفتگو و صحبت ختم می‌شوند و کارهایی که باعث بهبود رابطه و داشتن یک روز خوب کنار یگدیگر می‌شوند، موضوعاتی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند. زمانی را برای چنین فعالیت‌هایی روی تقویم در نظر بگیرید و اگر به هر دلیلی (بخاطر مشکلات فرزند یا والدین) نتوانستید به برنامه برسید، زمان را دوباره تعیین کنید.

وقت گذراندن با فرزندان

7 – هر قدر با دوستانتان صبور هستید، با فرزندان هم باشید

بسیاری از والدین در هنگامی که فرزندشان یک نوزاد بیشتر نیست یا زمانی که به دوران نوجوانی رسیده، آرزوی صبر فراوان می‌کنند. این دوران سخت است اما می‌توان با صبر از آن عبور نمود. تنها کافی است فکر کنید فرزندتان در واقع دوست شما است. در نظر بگیرید که با دوستان واقعی خود چگونه رفتار می‌کنید. با مطرح کردن حرف‌های خوب، رساندن میزان سرزنش به کم‌ترین حد ممکن و قضاوت‌هایی مهربانانه و از روی دلسوزی (همان طور که درباره دوستان خود قضاوت می‌کنیم)؛ می‌توان به رابطه‌ای دوستانه، قدرتمند و پر از بخشش، دست پیدا کرد.

 

8 – شفاف باشید و به او بگویید چه خبر است

فرزندان، ما را بهتر از هر فرد دیگری می‌شناسند و متخصص فهمیدن احساسات و رفتارهایمان هستند. برخی کودکان به راحتی سوالات خود را مطرح می‌کنند اما برخی دیگر، سعی می‌کنند سرنخ‌ها را کنار هم قرار دهند و بفهمند که چرا پدر یا مادرشان مثل گذشته رفتار نمی‌کند. مشکل اصلی شفاف نبودن در مسائل این است که طرف مقابل سعی می‌کند خودش به حقیقت پی برد و در نتیجه این احتمال وجود دارد که به درکی ناقص و یا حتی کاملاً غلط از مسئله برسد. فرزندان باید مهارت‌های اجتماعی خود را از بهترین راهنما – یعنی خود شما – یاد بگیرند. پس سعی کنید آن‌ها را در جریان مسائل قرار دهید.


وقتی زنان بیشتر از همسرانشان کسب درآمد میکنند، چه مشکلاتی پیش می

تعداد زنانی که بیشتر از شوهران خود کسب درآمد دارند، رو به افزایش است. گرچه این تعداد چندان زیاد نیستند، وقتی زنان درآمد بیشتری دارند؛ زن و شوهر احساس ناراحتی می‌کنند و ما در این مقاله می‌خواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم.

طبق تحقیقات جدیدی که بر روی تعدادی از زوج‌ها انجام شده، زنان به طور میانگین درآمد خود را 1?5 درصد پایین‌تر از رقم واقعی و مردان، 2?9 درصد بیشتر از درآمد واقعی‌شان اعلام کردند.

مارتا مورای-کلوس و میستی هگنز که این جمله محققان هستند، به این نتیجه رسیدند که مردم حس می‌کنند به طور کلی درآمد مردان باشد بیشتر باشد. بنابراین این موضوع اجتماعی، در پاسخ افراد کاملاً تاثیر گذار بوده است.

وقتی زنان بیشتر از همسرانشان کسب درآمد می‌کنند، چه مشکلاتی پیش می‌آید؟

این موضوع، نشان‌دهنده تغییرات اجتماعی است که به تدریج اتفاق می‌افتد و اینکه زنان در حال حاضر، شانس بیشتری برای تحصیلات و داشتن شغلی مناسب دارند. با این وجود، زنان هنوز بیشتر مسئولیت‌های خانه‌داری و مراقبت از بچه‌ها را بر عهده می‌گیرند. و مردان نیز برای کسب درآمد خانواده تحت فشار هستند.

امروزه در حدود یک چهارم زوج‌ها، زنان کسب درآمد بیشتری نسبت به مردان دارند. این میزان در دهه 80 میلادی، 18 درصد بوده است که به معنی رشد درآمد زنان در خانواده است. البته 71 درصد مردم می‌گویند، برای اینکه مردان همسر خوبی باشند و بتوانند خانواده خود را حمایت کنند، باید درآمد مناسبی داشته باشند. در تحقیقی دیگر، مشخص شد که فقط یک سوم افراد چنین عقیده‌ای درباره زنان دارند. پس باور عمومی این است که مردان باید نان‌آور اصلی خانه باشند.

مشاهده مقاله  چگونه بعد از شکست عشقی خودمان را آرام کنیم؟

برخی از متخصصان می‌گویند که بالاتر رفتن سطح درآمد زن نسبت به مرد، ازدواج را شکننده‌تر می‌کند زیرا مردان به نوعی حس بی‌امنیتی دچار می‌شوند و زنان، احترام کافی را نسبت به آنان قائل نمی‌شوند.

کسب درآمد بیشتر زن

جاستین ولفرز که اقتصاد خانواده را در دانشگاه میشیگان تحقیق می‌کند، می‌گوید:

«مردان توسط زنانی که درآمد بیشتری دارند، تهدید می‌شوند که این موضوع موجب تعجب هیچ کس نمی‌شود چراکه می‌توان آن را در داده‌های تحقیقات پیدا کرد.»

طبق برخی از تحقیقات، در 23 درصد از ازدواج‎هایی که در آن، زن کسب درآمد بیشتری داشته، تفاوت‌هایی وجود دارد. این افراد معمولاً تحصیلات دانشگاهی دارند و 2 برابر بیشتر از سایر زنان، درآمد کسب می‌کنند.

یک تحقیق عظیم در دانشگاه شیکاگو که توسط اقتصاددان‌های مجرب انجام شده، نشان داد ازدواج‌هایی که در آن زنان درآمد بیشتری دارند، دوام چندانی نخواهد داشت و احتمالاً به طلاق و جدایی منجر می‌شود. آن‌ها این نتیجه را با استفاده از داده‌های موجود در سال‌های 1970 تا 2000 به دست آوردند.

همچنین زنانی که درآمدی کمتر نسبت به مردان داشتند، معمولاً به دنبال‌ کارهایی پایین‌تر از پتانسیل‌ واقعی خود می‌گشتند. همچنین در کارهای خانه و مراقبت و نگه‌داری از فرزندان، سهم بسیار بیشتری داشتند. بدین ترتیب، حس تهدید شدن در همسرانشان را از بین می‌بردند.

ماریان برتراند، یکی از محققان دانشگاه اقتصاد شیکاگو، در این رابطه می‌گوید:

«هنگامی که ضابطه‌های جنسی (زن و مرد) زیر پا گذاشته می‌شوند، رفتارهای برای جبران این موضوع از سوی همسر انجام می‌شود.»

کسب درآمد بیشتر زن از مرد

چنین رفتارهای اجتماعی که بر اساس زن یا مرد بودن تعریف می‌شوند، در حال کاهش هستند و به نظر می‌رسد اخیراً ازدواج‌هایی که زنان در آن درآمد بیشتری دارند، مانند قبل در خطر فروپاشی قرار نمی‌گیرند.

مشاهده مقاله  فرزندان چه توقعاتی از والدین خود دارند؟

این موضوع درباره مردان فرق می‌کند. زیرا اگر یک مرد بیکار باشد یا نتواند کسب درآمد کافی کند، زنان هم معمولاً آن‌ها را گزینه مناسبی برای ازدواج نمی‌دانند و اگر قبلاً با چنین فردی ازدواج کرده‌اند، احتمالاً درخواست طلاق می‌کنند.


چهار روش کنترل خشم در مذاکره با فن بیان

آیا شما در راس یک شرکت ادغام شده هستید که می توانید عامل شکوفایی یا ورشکست شدن آن باشید؟ یا در حال ایجاد موقعیتی برای کسب درآمد در شرکت تازه تاسیس خود هستید؟ آیا تا به حال شغلی به شما پیشنهاد شده که حالا راجع به مساله مهم دستمزد صحبت کنید؟مذاکره کنندگان حرفه ای و استاد رشد حرفه ای دانشگاه هاروارد، دکتر کلی، معتقد است وقتی نوبت بحث بر سر مهم ترین جنبه کار می رسد سخت ترین چالش در درون ما که کنترل خشم است اتفاق می افتد.

او می گوید: “همه ما تا حدودی از مهارت، تجربه، دانش و فن بیان که مثلا در کلاس آموزش سخنرانی فرا گرفته ایم برخورداریم که می تواند به ما کمک کند تا مذاکره کننده موفقی باشیم اما اغلب حداقل یک دشمن درونی مثل خشم داریم که این پتانسیل را دارد مانع موفقیت مان شود که بایستی با کنترل خشم مدیریت شود”.

خودشناسی هم برای فرد مجرب و و هم فرد بی تجربه راهکار مناسبی است تا موجب اشکال کار خود نباشد.دکتر کلی می گوید: در مورد نگرشها و باورهایی که دارید و آنها را برای چانه زنی بر سر میز مذاکره به کار می برید فکر کنید. باورهای غلط حتی قبل از شروع مذاکره می تواند عامل ایجاد مشکل باشد و به کنترل خشم خدشه وارد کند

راهکارهای کمک کننده به کنترل خشم

کنترل خشم

راهکار اول: رویکرد شما نسبت به یک مذاکره نباید رقابتی باشد وسعی کنید نقاط مشترک را پیدا کنید.

دکتر کلی معتقد است: بسیار طبیعی است که هر شخص بسیار موشکافانه بر برنده شدن تمرکز داشته باشد اما برنده شدن چنان که مردم همیشه فکر می کنند هدف نهایی نیست.

درباره این مساله هم موافق داریم هم مخالف. قدرت خود را به کار ببرید.

کلی مردم را تشویق می کند که فراتر از اهدافشان فکر کنند. او می گوید: اگر شما به مسالهی مذاکره به دیده رقابت بنگرید دید خود را محدود کرده اید. دوست دارم افراد را تشویق کنم که چشم انداز خود را وسعت ببخشند و متوجه باشند که در اینجا چیزی بیشتر از برد و باخت وجود دارد.

این آگاهی در موقعیتهایی که دو طرف مذاکره روابط طولانی با هم دارند اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

اگر برای ایجاد زمینه همکاری در تعاملات پیش رو اتحاد خود را از بین بیرید کارتان قابل انتقاد خواهد بود. اعتماد ایجاد کنید و نشان دهید که شما از منافع طرف مقابل مطلع هستید.وقتی که شما به طرف مقابل نیاز دارید که از حالا به مدت یک ماهدر یک مورد جانب شما را بگیرد، مساله  تعیین کننده ای می باشد. به هر حال برنده شدن با ارزش است و بیشتر افراد از عهده آن برنمی آیند.

راهکار دوم: از مشاجره خیلی خجالت نکشید

همین که طرز تفکر ما با هم فرق دارد خود مساله ی پیچیده ای می باشد، و ترس از کشمکش و مناقشه خود یکی دیگر از موانع اشتباه است.

او می گوید:افراد می توانند خیلی همکاری داشته باشند، و مناقشه می تواند آنها را در وضعیت ناخوشایندی قرار دهد و یا اینکه آنها فکر می کنند یک شخص خوب بودن کلید کارمند و همکار خوب بودن است. اما در واقعیت، آنها خود را به بهای ناچیزی فروخته اند و آنها احتمالا درونا عصبانی هستند که چرا اولین کسی هستند که همیشه کوتاه می آیند.

کسانی که از بحث کردن دوری می کنندبرای باقی ماندن در یک گفتگوی مشکل باید سخت تر کار کنند، اما دکتر کلی می گوید این کار ارزش سخت کار کردن را دارد.”تصور کنید این اولین یا دومین شغلتان می باشد و شما تصمیم دارید به جای اینکه سعی کنید دستمزد مورد نظر خود را دریافت کنید حقوق پیشنهادی آنها را قبول کنید”.” چون درآمد آینده شما بر اساس عددی می باشد،برای تمام مدتی که آن شغل را دارید صدها هزار دلار را از دست می دهید”.

راهکار سوم: برنامه ثابتی داشته باشید

دکتر کلی بر این باور است که بر سر هر چیزی که مذاکره می کنیم چه یک خرید خانه باشد یا یک توافق صنفی بایستی یک برنامه درست و حسابی برای آن تهیه کنیم.

او می گوید: حتی مدیران رده بالا که به باور خود با تجربه هستند در اولویت بندی کارهایشان از برنامه ریزی سود می برند. شما در مذاکره بیشتر چه چیزی را می خواهید؟ اگر جواب تان پول است، خوب چقدر؟ اگر پول برای تان یک هدف است آنوقت تا کجا برای به دست آوردن آن پیش خواهید رفت؟ کدام پلها را ممکن است خراب کنید و چه وقت متوجه خواهید شد که باید کنار بکشید؟

این مساله به همان اندازه برای پیش بینیاولویتهای طرف مقابل مهم است. دکتر کلی دوباره تاکید می کند که اگر تصور دکتر کلی شما از “برنده شدن” این است که هیچ امتیازی به طرف مقابل ندهید آنجاست که شما واقع بین نیستید. مذاکره یعنی داد و ستد. درباره علایق طرف مقابل فکر کنید و خواسته های آنها را پیش بینی کنید. ببینید می توانید آنها را به خواسته هایشان برسانید؟ اگر نه، ببینید آیا راه دیگری هست که بدون به خطر انداختن منافع خود،آن را پیشنهاد کنید.

راهکار چهارم: قله ها را بشناس و غیرقابل پیش بینی ها را پیش بینی کن

آمادگی همچنین هنگام وقوع مسائل غیرقابل پیش بینی یا کنترل خشم بر مردم، می تواند مانع به بن بست رسیدن مذاکره می شود.

دکتر کلی می گوید که خشم یک مساله ذاتی است و از اول همراه انسان است. مهم نیست شما چقدر آماده هستید، ممکن است خود را در موقعیتی بیابید که شخصی حرفی بزند که شما از کوره در بروید و واکنش روانی نسبت به آن داشته باشید. ممکن است آن حرف عمدی زده شود یا یکی آدم بدی باشد و حرفی بزند و برنامه را به هم بریزد. شما نمی دانید کی چنین اتفاقی خواهد افتاد اما می توانید کاری کنید که دوباره بر اوضاع مسلط شوید.

تاکتیک هایی مانند تنفس در یوگا می تواند به شما تعادل روانی را بازگرداند و ممکن است به زمان نیاز داشته باشید تا آرامش خود را به دست آورید. گفتگو راه حل شماست.

او تاکید می کند: در مورد آنچه که دارد اتفاق می افتد گفتگو کنید. اگر طرف مقابل رفتار تهاجمی یا نامناسبی داشت می توانید اعلام کنید که جلسه مثمر ثمر نیست. این روش به شما کمک خواهد کرد که حتی اگر احساس آسیب پذیری کنید خود را کنترل کنید و مطمئن تر به نظر برسید.

با وجود اولویتهای ریز و درشت و احساسات قویی که در مذاکرات کلیدی نقش دارند آنهایی که مشکلات درونی خود را قبل از ورود به جلسه کنار می گذارند و توانایی کنترل خشم خوبی دارند می توانند دست بالا را داشته باشند.

او می گوید: برنامه ریزی یعنی قدرت. برخی از جوانب مذاکره خارج از کنترل ماستو این به قدرت درک ما از نقش نگرش ها، شخصیت ها و رفتارهای مربوط به این مساله بر میگردد.

شما ممکن است به اشتباه چیزی را مطرح کنید که مساله را پیچیده تر کند و در واقع در روابط بین فردی باعث ایجاد مشکل شود. به نظر دکتر کلی یادگیری کنترل خشم و رفتارهای غیر سودمند برای همه نتیجه برد-برد را به ارمغان خواهد اورد.

مهارتهای زندگی را کلیک کنید


مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم و ضرورت کسب آن

در دنیایی که پیام‌ها به واسطه رسانه‌های نوینی نظیر تلویزیون، اینترنت و ماهواره مخابره می‌شود و مردم روزانه با هزار و یک رنگ تبلیغات و خبر بمباران می‌شوند یک سوال اساسی به ذهن مخاطبانی که به دنبال یادگیری مهارت سخنرانی عمومی هستند می‌رسد. این که آیا در چنین وضعیتی هنوز هم کسی مثل گذشته به سخنرانی بها می‌دهد و کسی طالب یادگیری این مهارت به عنوان یک علم یا حرفه می‌باشد یا نه؟

هر چند که قطعا پاسخ به این سوال با شرایط هر منطقه و هر فرد متفاوت خواهد بود اما تنها یک حستجو ساده در سایت‌ بزرگ آمازون با کلمه کلیدی سخنرانی عمومی کافی است تا بیش از دو هزار نتیجه تحت عناوین مختلف و کتب گوناگون به کاربر معرفی شود. همین شواهد ما را به این نتیجه می‌رساند که فن بیان و سخنرانی به عنوان بخشی از تکنولوژی، همراه با مهارت ارتباطات توسعه می‌یابد و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می‌شود. به علاوه سخنرانی با پیشرفت تکنولوژی به شدت گره خورده است و توسعه فناوری اطلاعات نقش به سزایی در پیشبرد اهداف ما در سخنرانی داشته است. حتما می‌دانید که آخرین سخنرانی رندی پاش به صورت آنلاین برگزار شده است!

فن بیان و کسب مهارت سخنرانی عمومی بخشی از ارتباطات نوین در کسب وکار را تشکیل می‌دهد. همین که برای درخواست افزایش حقوق اقدام می‌کنید یا قرار باشد نامه مرخصی خود را به مافوق خود تحویل دهید، اگر پاهایتان لرزید و بابت این که چه طور درخواست خود را مطرح کنید دچار تردید شدید نیاز به یادگیری مهارت سخنوری را قطعا احساس کرده‌اید.

در فرصت به وجود آمده ابتدا می‌فهمیم که چرا و چگونه سخنرانی در هر روز ما موثر است و سپس درمی‌یابیم چه طور قرار است فن بیان و سخنوری به نفع ما تمام شود.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

سخنرانی به عنوان یک مهارت در کنار خواندن و نوشتن ضروری است. به نظر می‌رسد شاید اگر سال‌ها وقتی که در مدارس صرف شد را به سخنرانی و آموزش فنون آن اختصاص داده بودیم خیلی موفق‌تر از امروز در کسب وکار خود عمل می‌کردیم!

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

هر روز با سخنرانی آغاز می‌شود!

در ایالات متحده و سایر کشورهای جهان دیگر مشخص شده است که هر فرد صبحگاه و با خروج از منزل حداقل یک بار با فردی به عنوان مخاطب رو به رو می‌شود و با او گفتگو می‌پردازد. به جز این، تقریبا در هر روز در ایالات متحده آمریکا انواع و اقسام سخنرانی‌ها برگزار می‌شود و حتی مجمعی در این کشور برای ارزیابی سخنرانی برتر ماه وجود دارد که چیزی مشابه سیستم‌های امتیازدهی می‌باشد.

سخنرانی‌هایی که به طور معمول در سراسر دنیا برگزار می‌شوند در یکی از تیپ‌های سخنرانی اصلی زیر جای می‌گیرند:

  1. سخنرانی آموزنده
  2. سخنرانی متقاعدکننده
  3. سخنرانی سرگرم‌کننده

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

لزوم سخنرانی آموزنده در دنیا امروز

سخنرانی‌های آموزنده متنوع و حتی گاهی سرگرم‌کننده هستند. در این نوع سخنرانی، سخنران درباره یک موضوع اطلاعات مرتبط و مفیدی را به مخاطب عرضه می‌کند. مثلا ممکن است از یک سخنران دعوت شود تا نحوه ساخت یک نرم افزار را به حاضرین بیاموزد یا این کهراه‌های تقویت فن بیان و غلبه بر ترس را به آن‌ها آموزش دهد. هر موضوعی که این سخنرانی داشته باشد، مهم این است که طی آن تلاش می‌شود اطلاعاتی به مخاطب عرضه شود. از آن جایی که امر آموزش هیچ وقت در دنیا تکراری نمی‌شود و همواره به آموزش نسل‌ها نیاز خواهیم داشت پس لزوم سخنرانی آموزنده خصوصا در دنیایی که با این سرعت در حال حرکت است احساس می‌شود.

لزوم سخنرانی قانع‌کننده در دنیا امروز

شاید دومین دلیل یک سخنران برای سخنرانی کردن تلاش برای متقاعد سازی یک فرد یا افراد است. چیزی که در ادبیات ما با انگیزه دادن به دیگران، ایجاد تحولات در باورها و به هر حال عوض کردن نظرات افراد شناخته می‌شود.

این شکل از سخنرانی را احتمالا بارها در متن سخنرانی اوباما یا سایر سیاستمردان داخلی و خارجی شنیده یا دیده‌اید، چون شرط پیروزی در انتخابات بزرگ و کوچک قانع کردن مخاطبان نسبت به کرده‌ها و ناکرده‌ها می‌باشد.

لزوم سخنرانی سرگرم‌کننده در دنیا امروز

این نوع سخنرانی قطعا برای همه آشنا است. همان نطق افراد بعد از صرف شام در مراسم‌های متعدد نوعی سخنرانی سرگرم‌کننده است که صرفا برای سرگرم‌ کردن یا مجلس‌گرمی ارائه می‌شود. این نوع سخنرانی‌ها هم اکنون بسیار متداول شده‌اند و یکی از راه‌های کسب درآمد سخنرانان به شما می‌روند.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

در تمام سخنرانی‌ها و انواع و اقسام آن، مهارت های کلامی و غیر کلامی باید به صورت متوازن و متعادل توسط سخنران به کار گرفته شوند. مثلا سخنران باید از حرکات اضافی مثل بازی با مو، بازی با سرآستین، حرکات نابحا میکروفون و …خودداری کند.  مردم ایالات متحده سالانه هزینه‌ زیادی را برای استخدام مربی فن بیان و سخنوری جهت تقویت مهارت سخنرانی عمومی می‌کنند.

مزایا یک سخنرانی باکیفیت برای سخنران

جامعه‌شناسان معققدند ارتباط زبانی و گفتاری اولین و مهم‌ترین مهارت هر فرد بعد از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه می‌باشد. سخنرانی مزایا شخصی زیادی برای خود سخنران دارد؛ مثلا:

  • سخنرانی مهارت‌های فکر کردن و اندیشیدن را در فرد ناخودآگاه توسعه می‌دهد
  • سخنرانی باعث می‌شود سخنران به مرور زمان استفاده از مهارت‌های کلامی و غیرکلامی را بیاموزد
  • سخنرانی عمومی ترس و خجالت فرد را از بین می‌برد و اعتماد به نقس او را افزایش خواهد داد
  • سخنران با استفاده از سخنرانی عمومی می‌تواند بر یک جمعیت یا حتی دنیا اثر بگذارد
  • سخنرانی کردن مهارت رهبری را در افراد تقویت می‌کند
  • سخنرانی برای سخنران به مرور زمان تبدیل به نردبان اندیشه فرد می‌شود که می‌تواند از روی آن با خیال ساده عبور کند

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

یادگیری مهارت سخنرانی برای رهبران و مدیران

حتی اگر در موقعیت رسمی مدیریت و رهبری قرار نداشته باشید، همان طور که گفته شد یادگیری سخنرانی و سخنوری برای موفقیت به مرور تبدیل به نردبان اندیشه هر فرد می‌شود؛ یعنی دقیقا همان چیزی که هر فرد برای حضور در دنیا کسب وکار و تجارت بدان نیاز دارد.

این نردبان درست زمانی ساخته می‌شود که فرد در حال ایده‌پردازی برای تنظیم یک متن مناسب، در نهایت یک سخنرانی را طوری اداره می‌کند که انگار به ایده و ذهنیت مخاطبان خود از قبل دسترسی داشته باشد. تنها راه ساختن چنین نردبانی هم همین دست‌اندازی به ایده‌های دیگران و استفاده بهینه از آن‌ها می‌باشد.

خیلی از افراد دانش کافی یا ایده‌پردازی خوبی دارند؛ اما به دلیل ضعف در برقراری ارتباط هرگز به جایگاه سخنران درست نمی‌یابند.

اثرگذاری سخنرانی‌ها روی اوضاع داخلی و خارجی ملل

حتی اگر ارتباط کافی با دولت یا افرادی که دست‌اندر کار هستند نداشته باشید، باز هم این مردمان عادی هستند که در قالب سخنرانی روی شرایط منطقه و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منطقه خود تاثیر می‌گذارند.

اهمیت و لزوم یادگیری مهارت سخنرانی عمومی در قرن بیست و یکم

اگر عبارت citizens speak out را در گوگل جستجو کنید با نتایج جالبی برخورد می‌کنید که احتمالا قبل‌ها به آن‌ها در سرخط خبرها برخورد کرده بودید. نتایجی که مشاهده می‌کنید حاصل پایش‌های مردمی و سخنرانی‌هایی هستند که مردم به صورت رسمی و غیررسمی برگزار کردند و در کشورهایی با شاخص دموکراسی نتیجه داده است. مثلا عده‌ای از مردم مایل به قانون منع حمل اسلحه شده‌اند یا تعدادی در اعتراض به آسیب به منابع طبیعی، نسبت به سوخت ناقص گاز معترض شده بودند.

این سخنرانی‌ها توسط سخنرانان ناشناخته یا شناخته‌شده‌ای مدیریت شده اند و نشانگر ظرفیت یا قدرت کافی سخنرانی عمومی برای تاثیرگذاری روی دنیا هستند

سخنوری را اینجا بخوانید


زبان بدن چیست؟

به عنوان یک سخنران که مشغول آموزش سخنرانی و فن بیان  هستم  در بحث زبان بدن همیشه توصیه می کنم که تمام ویژگی های فیزیکی شما باید حس راحتی، اعتماد به نفس و کنترل سالن را به سایر افراد منتقل شود. حالت ایستادن شما نیز یکی از مواردی است که بیشترین تاثیر را دارد. در مقاله زبان بدن در سخنرانی هم به این مساله مهم اشاره کرده بودم.

در حین سخنرانی، کاملا صاف ایستاده و از خم شدن پرهیز نمایید. به طور مستقیم رو به مخاطبین بوده و هرگز نسبت به مخاطبین با زاویه نایستید. البته اگر به دنبال دریافت بازخورد از مخاطبین هستید، می توانید اندکی بدن خود را خم نموده و مخاطبین را به مشارکت ترغیب نمایید.

زبان بدن

می توانید دست های خود را در یکی از دو موقعیت زیر قرار دهید:

  1. اولین گزینه نگه داشتن دست ها در طرفین بدن می باشد. این حالت اندکی عجیب به نظر می رسد اما از سوی مخاطبین بسیار مناسب قلمداد می شود.
  2. گزینه دوم، قرار دادن یک دست در داخل دست دیگر و نگه داشت آنها در مقابل ناف می باشد.

برخی از سخنرانان نیز انگشتان یک دست خود را بر روی انگشتان دست دیگر خود قرار می دهند. این حالت اندکی پرمدعا به نظر رسیده و در نتیجه استفاده از این روش توصیه نمی شود اما با این حال برخی از افراد در این حالت احساس راحتی دارند.

اگر در پشت تریبون سخنرانی می کنید، دست های خود را بر روی تریبون قرار دهید. هرگز با دست های خود کناره های تریبون را در دست نگیرید، زیرا از سوی مخاطبین به گونه ای مشاهده می شوید که با گرفتن لبه های تریبون در حال نجات زندگی خود هستید. گزینه دیگر نیز قرار گرفتن اندکی با فاصله از تریبون می باشد که در این صورت می توانید یک دست را با دست دیگر گرفته و در مقابل ناف خود قرار داده و به سخنرانی خود ادامه دهید.

بسیاری از افراد می گویند که در نقطه ای از زندگیشان به آنها گفته شده است که در هنگام سخنرانی از زبان بدن استفاده نکنند. در این میان برخی از افراد نیز وجود دارند که استفاده از زبان بدن در حین سخنرانی را اقدامی دور از ادب قلمداد می کنند.

این راهنمایی ها به هیچ عنوان صحیح نمی باشد.

به عقیده کارشناسان زبان بدن، آلن و باربارا پیز، “استفاده از زبان بدن منجر به جلب توجه گردیده، تاثیر ارتباط را افزایش داده و گیرایی مطلب توسط مخاطبین را تقویت می نماید.

به عبارت دیگر، حرکات بدن نه تنها منجر به طبیعی تر دیده شما می گردند، بلکه تاثیر کلمات شما را نیز افزایش می دهند.

ما این موضوع را در تمام جلسات تمرین سخنرانی مشاهده می کنیم. زمانی که ما از افراد می خواهیم که در سخنرانی خود از زبان بدن استفاده کنند، کلمات آنها بهتر می شود. زبان بدن منجر به تفکر واضح تر و استفاده از جملات کوتاه تر می گردد.

به منظور استفاده بهینه از زبان بدن، حرکت دست های خود را به هیچ عنوان محدود نکنید. دست های خود را در پشت، در جیب یا بر روی میز قرار ندهید. این حالات اغلب توسط مخاطبین به عنوان تکبر قلمداد شده و توانایی درک مطالب شما توسط مخاطبین را کاهش می دهند.

زبان بدن

 

 

اگر شما نمی توانید از حرکات دست های خود در طول سخنرانی به طور طبیعی استفاده کنید، می توانید بلندی صدای خود را همانطور که در بخش انرژی به آن بدن کردیم، به میزان 10-15 درصد افزایش دهید، زیرا این امر منجر به افزایش میزان انرژی شما می گردد. همه ما دیده ایم زمانی که والدین نیز با صدای بلند با کودک خود حرف می زنند نمی توانند دست های خود را بدون حرکت نگه دارند، بنابراین افزایش بلندی صدا منجر به تحرک دست ها می گردد.

هرچه میزان مخاطبین بیشتر باشد، حرکات دست های شما نیز باید بیشتر شود. اگر شما در یک جمع 500 نفری سخنرانی می کنید، نمی توانید از چهره خود برای انتقال مطالب و ارتباط با مخاطبین استفاده کنید، زیرا چهره شما توسط همه افراد قابل مشاهده نمی باشد. بنابراین شما باید نکات کلیدی را به روش دیگری نظیر استفاده از حرکات دست انتقال دهید. در جمع های کوچکتر نیز خلاف شرایط فوق صادق می باشد زیرا شما می توانید با کوچکترین بدن نیز موضوع را برای افراد روشن تر سازید.

موثرترین حرکات، هدفمند و کنترل شده می باشند. به جای حرکت مداوم، برخی اوقات دست های خود را به مدت یک الی دو ثانیه حرکت ندهید.

به خاطر داشته باشید که استفاده از زبان بدن نباید حاکی از بی قراری شما باشد. یکی از مواردی که می تواند مانع از بی قراری شما در حین سخنرانی گردد، عدم در دست گرفتن برگه های کاغذ، کنترل پروژکتور، خودکار و … در حین سخنرانی می باشد. (اگر شما از کنترل پروژکتور برای تعویض اسلایدها استفاده خواهید کرد، توصیه می شود آن را بر روی میز قرار داده و در طول سخنرانی در دست نگه ندارید.)

با در دست نگه نداشتن این موارد، شما نه تنها مانع از حواس پرتی افراد می گردید، بلکه اعتماد به نفس خود را نیز افزایش می دهید.

مقالات آموزشی ما را دنبال کنید