محصول فن بیان، فایل آموزشی

اگر می‌خواهید زیبا سخن بگویید

اگر می‌خواهید همه‌ی واژگان و حروفی که بیان می‌کنید را ، مخاطب شما بشنود

اگر می‌خواهید در سخن گفتن، نفس‌نفس نزنید و مدیریت نفس داشته باشید

اگر می‌خواهید حنجره و تارآواهای توانمدی داشته باشید

اگر می‌خواهید عضلات گفتاری شما ، بسیار توانمندتر از پیش باشند

و اگر می‌خواهید در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشید

 

با تهیه‌ی محصول فن بیان و بکارگیری تمرینات آن ،

بی‌گمان این موارد را از دست خواهید داد :

 

  1. ترس از سخن گفتن در جمع
  2. حسرت خوردن بابت نداشتن شیوایی در سخن گفتن
  3. افسردگی از سخن گفتن نادرست خود
  4. احساس شرم از سخن گفتن پر از ایراد خود
  5. ناراحتی از درک نکردن سخنانتان از سوی دیگران

…و بسیاری نگرانی‌ها و احساسات ناخوشایند دیگر

 

با فراگیری و انجام تمریناتی که آقای بهنام در محصول فن بیان به آنها میپردازد ،

بی‌گمان به موارد زیر دست می‌یابید:

 

  1. درک درست از سخن گفتن
  2. سخن گفتن بدون نگرانی
  3. بهره بردن بجا از تنفس دیافراگمی و نفس‌نفس نزدن بهنگام سخن گفتن
  4. آموختن روشهای تنفس درست
  5. آموختن و پرورش عضلات گفتاری برای سخن گفتن
  6. شیوا سخن گفتن و متحیر کردن دیگران با استفاده از فن بیان قوی
  7. آموختن و پرورش صدا، آوا و تارآواها (تارهای صوتی)

 فرزان بهنام

مخاطبان این آموزش:

  • هر شخصی که میخواهد صدای قدرتمندتری داشته باشد
  • هر شخصی که میخواهد شیواتر سخن بگوید
  • همه‌ی دست اندرکاران زمینه های گوناگون صدا و صداپیشگی
  • هر شخصی که از صدا و بیان خود ناراضی است
  • هر شخصی که در سخن گفتن و ارتباط با دیگران ضعف دارد

و همه‌ی ایرانیانی که صدا و آوای خوب و پرورش یافته می‌خواهند.

محصول فن بیان فرزان بهنام را اینجا تهیه کنید


مسیر زندگی؛ آیا مسیر زندگیتان را به درستی انتخاب کردهاید؟

Antonio Machado، بازیگر موفق بیسبال طی یک مصاحبه در ارتباط با مسیر پیشرفت خود در زندگی شخصی‌اش می‌گوید: “برای انسان خانه به دوش چیزی به اسم مسیر وجود خارجی ندارد؛ چون همه راه‌ها را با پای پیاده طی کرده است.” این تعریف معنای دقیقی از زندگی به ما می‌دهد؛ مسیر زندگی!

در زندگی واقعی شاید بر خلاف همه نقاشی‌ها و داستان‌ها چیزی به عنوان مسیر وجود نداشته باشند؛ ما در واقع راه‌هایی را بر اساس موقعیت‌های شاد، شانس خوب و بد، توانایی‌ها و اراده‌ای که داریم جعل می‌کنیم. ما زندگی را از طریق زندگی کردن می‌آموزیم بی آن که قبل از گذراندن این دوره، سر کلاسی نشسته باشیم و یا آمادگی قبلی داشته باشیم. به همین دلیل است که گفته می‌شود مسیر زندگی، مسیر یادگیری و کسب تجربه‌ها است. در این مسیر هر چند صاف و هموار، همواره پستی و بلندی‌ها و فاکتورهای مزاحمی وجود دارند که مثل ریزش سنگ از دیواره کوه در یک جاده دوطرفه باریک پر پیچ و خم ما را به چالش می‌کشند. همزمان زمان هم می‌گذرد و از پس گذشته، آینده از راه می‌رسد.

 

مسیر زندگی

مشکل اصلی زمانی از راه می‌رسد که ما خودمان را فردی خانه به دوش یا آواره تصور می‌کنیم که سرش را پایین انداخته و بدون ایجاد انگیزه و دلایل نیاز به آن در زندگی، مسیر مستقیم رو به جلو را طی می‌کند؛ چون فکر می‌کند هیچ مسیری وجود ندارد!

امروز در تحلیل متفاوتی از دانشگاه زندگی، به عنوان وب سایت مسیر زندگی یا سایتی که مهارت‌های زندگی و سخنوری را همزمان به شما می‌آموزد تصمیم داریم به جنبه‌های مختلف این مسیر بپردازیم. در پایان هم به یک تحلیل اساسی می‌رسیم تا خودتان را ارزیابی کنید آیا مسیر زندگیتان را درست انتخاب کرده‌اید یا نه.

مشاهده مقاله  چگونه از ختم‌شدن تنهایی به افسردگی جلوگیری کنیم؟ خودتنفرگرایی چیست؟

مسیر زندگی؛ آیا مسیر زندگیتان را به درستی انتخاب کرده‌اید؟

در مسیر زندگی گاهی نیاز داریم تصمیم بگیریم برای عبور از یک رودخانه صعب‌العبور و پرخروش میانبر بهتر است یا این که از عرض رودخانه با شجاعت عبور کنیم. از شکوه و عظمت آفتاب لذت می‌بریم در حالی که ممکن است همین آفتاب باعث آفتاب سوختگی ما شود. عاشقانه از بارندگی هم لذت می‌بریم اما همین بارندگی گاهی باعث آسیب می‌شود. در نهایت همین باران یا آفتاب است که به ما می‌آموزد باید از سرماخوردگی در بارندگی زیاد بر حذر باشیم، به قدرت سازه‌ها توجه بیش‌تری داشته باشیم تا باران و سیل آن‌ها را تخریب نکنند، برای هر نوع بارندگی چه لباسی بر تن کنیم و …

 

ماهیت مسیر زندگی؛ آیا مسیر زندگیتان را به درستی انتخاب کرده‌اید؟ماهیت مسیر زندگی؛ آیا مسیر زندگیتان را به درستی انتخاب کرده‌اید؟

همین مسیر در طول روزهای مختلف زندگی طی می‌شود و کوله بار ما به مرور زمان سنگین‌ و سنگین‌تر می‌شود. به مرور زمان و طی کسب تجربیات مختلف یک چهره‌ای که از بدو تولد با ما بوده است تبدیل به صد چهره می‌شود و پوستمان کلفت‌تر می‌شود! حال به خاطر باران باشد یا خورشید، عبور از رودخانه باشد یا یک مسیر صاف و بدون دشواری. آن چه که مهم است “برای انسان خانه به دوش چیزی به اسم مسیر وجود خارجی ندارد؛ چون همه راه‌ها را با پای پیاده طی کرده است!” انسان واقعی در مسیر زندگی، مسیری که از پیش وجود نداشته و خودش با پاهای خودش در حال ساختن و جعل کردن آن است به پیش می‌رود، نقاب‌های مختلف بر صورت می‌زند و در برخورد با حوادث مختلف مقاوم‌تر می‌شود!

برای تعیین مسیر زندگی خود اینجا را کلیک کنید

 


تاثیر گذاری بر مخاطب در سخنرانی

مهمترین اهداف یک سخنران حرفه ای در سخنرانی , اطلاع رسانی، الهام بخشی  و البته تاثیر گذاری بر مخاطب است. واقعیت این است که اگر بخواهید ارائه و یا سخنرانی تان بیشترین تاثیر را روی مخاطبین بگذارد باید بتوانید آن ها را سرگرم و شگفت زده کنید.

تاثیر گذاری بر مخاطب در سخنرانیتاثیر گذاری بر مخاطب

در این مقاله به بررسی اصول مفید و مورد نیاز برای تاثیر گذاری بر روی مخاطب هنگام سخنرانی می پردازیم:

ساده و روان صحبت کنید

سعی کنید ارائه خود را با ساده ترین روش انجام دهید. به اصل مطلب بپردازید. جملات پیچیده، کلمات مبهم و استفاده زیاد از آمار و ارقام باعث می شود مخاطب دلزده شود. به طور حتم در این شرایط مخاطبین خیلی زود خسته می شوند و یا حتی می خوابند. اگر هنگام سخنرانی ساده و روان صحبت کنید، مخاطبان راحت تر می توانند مطالب را درک کند و نیاز به تحلیل کردن سخنانتان نخواهد داشت.

از تصاویری استفاده کنید

به قول کنفوسیوس : ” آنچه را می‌شنوم، فراموش می‌کنم. آنچه را می‌بینم، به خاطر می‌سپارم. آنچه را انجام می‌دهم، درک می‌کنم “. قطعا سخنرانی که در آن از تصاویر استفاده شده را نمی توان با سخنرانی ساده ای که در آن تنها ابزار سخنران “صحبت کردن” است مقایسه کرد. تصاویر تاثیر زیادی روی مخاطب می گذارد. بنابر این در سخنرانی هایتان حتما از تصاویر، انیمیشن ها، نمودار، گراف و یا حتی اشیاء استفاده کنید تا بتوانید منظورتان را واضح تر بیان کنید و بر ذهن مخاطب تاثیر بیشتری بگذارید.

تماس چشمی با تک تک مخاطبین

مشاهده مقاله  10 سوال برای تحلیل مخاطبین سخنرانی

بدترین دشمن یک سخنران, اسکن و سرسری نگاه کردن به مخاطبین است. در اصول اولیه آموزش سخنرانی ,ارتباط چشمی با مخاطب اهمیت بسزایی دارد. اما ارتباط چشمی اصول خودش را دارد. شما باید به تک تک مخاطبین نگاه کنید و وقتی مطمئن شدید نگاهتان می کند به آرامی به نفر بعد نگاه کنید. در سخنرانی هایی که مخاطبین زیادی دارد نگاه کردن به مناطق مختلف (صندلی های مخاطبین) همین اثر را دارد, زیرا هر یک از افرادی که در آن ناحیه نشسته اند احساس می کنند شما به آن ها نگاه میکنید.

داستان بسازید

اگر بخواهید مقدار زیادی از اطلاعات را بدون هیچ زمینه ای به مخاطب انتقال دهید, سخنرانی خسته کننده ای خواهد داشت. در عوض، یک داستان بسازید.داستانی که مخاطبین شخصیت های اصلی آن باشند. (به ویژه قهرمانان داستان). یادتان باشد حتما داستان مرتبطی بسازید. مخاطبان تنها به داستان ها و ایده که کاملا مربوط به سخنرانی باشد گوش خواهند کرد. ابتدا در نظر بگیرید چه نتیجه ای از داستان می خواهید بگیرید سپس آن را بسازید.

چشمان مخاطب را باز کنید

سعی کنید برای تاثیر گذاری بر مخاطب درباره یک واقعیت تکان دهنده، یک بینش شگفت آور و یا یک چشم انداز منحصر به فرد صحبت کنبد. به این ترتیب راحت تر می توانید پیامتان را به مخاطب منتقل کنید و آن ها را سرحال نگه دارید.

هرگز از روی اسلاید نخوانید

مخاطبان خودشان می توانند اسلاید ها را بخوانند اگر از روی از اسلایدهای خود بخوانید نه تنها سخنرانی حوصله سر بری خواهید داشت بلکه ممکن است مخاطبین در دلشان حرف ها نا خوشایندی هم بهتان بزنند! دیگر خود دانید.

 

محصول فن بیان را کلیک کنید

www.daneshgahezendegi.com را کلیک کنید


چقدر خودمان را قبول داریم؟ آیا فردی کمالگرا هستیم؟

ما چقدر خودمان را قبول داریم؟ دیروز داشتم با دوستم دربار? مصائبِ بی‌نقص بودن حرف می‌زدم، اینکه بخواهی معمولی نباشی. اینکه همیشه سعی کنی تا بهترین باشی.

اما بعداً متوجه شدم که این رویه در تمام زندگی من جریان داشته.

در دور? ابتدایی، اینکه نمره‌های‌مان بیست باشد، یا اینکه در لیستِ دانش آموزان مورد علاق? معلم باشیم و یا این‌که ستاره‌های طلایی جلوی اسم‌مان بخورد، برای‌مان حائز اهمیت بود.

در دور? متوسطه که همیشه تلاش‌مان بر این بوده است که محبوب باشیم، باهوش بنظر بیاییم، و اینکه اگر استعدادی داریم، بوسیل? آن توجه‌ها را به سمت خودمان جذب کنیم (البته همیشه افرادی بهتر از ما وجود داشتند.)

بعدها، مسیرِ پر فراز و نشیب‌ترِ شغل و حرفه روبروی‌مان قرار گرفت، که تمام‌مدت، باید برای ترفیع‌گرفتن، بهترین‌ها را ارائه دهیم. در این اثنا اصلا به سختی‌های این‌که باید هم‌زمان بهترین پدر/مادر باشیم و البته همچنان فرزند خوبی برای والدینِ خود باشیم، اشاره‌ای نمی‌کنم.

خب، سر من برای نوشتن اینها درد می‌کند.

من کودکی از دهه‌ی پنجاه هستم. یادم می‌آید که هرکس سرگرمی‌های خود را داشت، کارهایی که همه از انجامِ آن لذت می‌بردند و نیاز به هیچ سیستم کامپیوتری‌ای نداشت. حالا می‌خواست نقاشی‌کردن باشد، یا بزرگ کردن یک جوجه، یا درست‌کردنِ اشیاء در گاراژ؛ هدف لذت بردن بود.

یادم نمی‌آید که باید اشیاءِ دست سازِمان را با استانداردهای خاصی می‌سنجیدیم و اگر به حدِ نصاب نرسیده بود، عذرخواهی می‌کردیم. هرچیزی که می‌ساختیم، سرانجام روی دیوار یا روی در ورودی نصبش می‌کردیم.

مشاهده مقاله  آیا زوج‌ هائی که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان بیشتر است؟

هدف تجربه کردن بود، نه حاصل و پی‌آمدِ آن. حتی تعداد زیادی از دست‌سازه‌های عجیب هم، برای نصب شدن روی دیوار پذیرفته می‌شدند.

خاطرم هست که به تخم‌مرغ‌های رنگ‌شد? عیدنوروز نگاه می‌کردم، پروژه‌ای که زمانی عاشق آن بودم، و به نقد و بررسی‌اش می‌نشستم. آن‌ها را ناشیانه رنگ‌آمیزی کرده بودم. رنگ‌ها کدر بودند و خال‌خالی‌های من مثل قارچ‌های عجیب و انگلی بنظر می‌آمدند! آه، این نکت? مهم را فراموش کرده بودم: من یک ناشی بوده‌ام!

این‌ها فقط تخم‌مرغ‌هایی بودند که قرار بود در درختان بلند آویزان شوند و نهایتاً در سالادِ تخم‌مرغ و سبزی‌جات شکسته شوند. تنها من بودم که خودم را با آنها ارزش‌گذاری می‌کردم.

این‌هم از فلسف? شخصیتیِ من.

هرچه بیشتر در زندگی‌ام احساسات منفی پیدا می‌کنم، نیازِ بیشتری برای بی‌نظیر بودن را حس می‌کرده‌ام.

کیک تولدم که طبقه بالاییِ آن لغزنده بود، می‌تواند نمادی از نقوصِ درونی من باشد، و خب قبول‌کردنِ آن برایم سخت بود. شاید تلاش‌های من در جهتِ نقاشی با آبرنگ هنوز به سطحِ موزه‌ی هنرهای معاصر نرسیده باشد و همین سبب می‌شود تا من لذتِ رنگ و آب‌ریزی بر سطح کاغذ را از دست بدهم.

ما چقدر خودمان را قبول داریم؟

باور درونی

چقدر خودمان را قبول داریم؟ من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم

سال‌ها پیش به رامسر رفتیم، رفتیم لب دریا، با ماسه خانه‌ای ساختم اما بیشتر شبیه لانه موش شد تا خانه و من به‌جای آنکه این نقص را دوست داشته باشم، حس کردم به قدرِ کافی خوب نیست و آن‌را خراب کردم. چرا که فکر می‌کردم خرابکاری کرده‌ام .

ارزش من بر اساس کارهای من سنجیده می‌شد، پس من به اندازه‌ی کافی خوب نبودم.

مشاهده مقاله  چرا باید دست از شکایت و اعتراض بردارید؟

فکر می‌کنم دلیل اینکه نمی‌توانم از این سرگرمی‌های کوچک لذت ببرم، این است که در پستوی ذهنم، تصمیم گرفته‌ام تا خودم را با هرکدام از این فعالیت‌ها تعریف کنم.

بجای اینکه از سرگرمی‌های مورد علاقه‌ام لذت ببرم، از آن به عنوان مقیاسی برای ارزشم استفاده می‌کرده‌‌ام. پس هربار که این فعالیت‌ها با مشکل یا عیب و نقصی روبرو می‌شدند، احساس می‌کردم این من هستم که عیب و نقص دارم.

مدتی بود که متوجهِ این مسئله شده‌بودم، اما حالا که کاملاً با آن روبرو شدم، و در قالب کلمات روی کاغذ ریختم‌شان، می‌فهمم که چقدر خودم را از لذت‌بردن، تفریح‌کردن، و حسِ خالصِ حَظ‌کردن، محروم می‌داشتم.

اگر شخصیتم را بر اساس نتایج کارهایم نسنجم، آنگاه احساس خوشی و غم الکی نخواهم داشت. می‌توانم خودم را از مفهومِ حاصل و نتیجه جدا کنم. وای، حتی می‌توانم چیزهایی را شروع کنم که هیچ اجباری به اتمامِ آن نیست. حالا، این تصور شکل می‌گیرد. تفریحی که فقط تفریح است و هیچ نیازی به بریدنِ ربان و تشریفاتِ اداری ندارد.

دیگر تقریبا، سال نو شده، یک شرحِ زندگی و یک بیانی? تازه که برای خودم آماده کرده‌ام. جواب این سوال که چقدر خودمان را قبول داریم؟ من خوبم، بی‌نظیر در عیب‌هایم. در زندگی‌، اشکالی ندارد اگر متوسط باشم، یا گاهی حتی پایین‌تر از متوسط! مهم این است که باشم

 

مسیر زندگی را اینجا دنبال کنید

دانشگاه زندگی را دنبال کنید


آیا زوج هائی که باهم نزاع دارند، دوام رابطه شان بیشتر است؟

اگر بخواهیم از پنج نفر راجب دلیل شکستِ رابط? پیشین‌شان سوال کنیم، چهار نفرشان در جواب، به ارتباطات ضغیف اشاره خواهند کرد.

شاید هیچ‌کس دل‌اش نخواهد این عبارت را روی کارت ولنتاین بنویسد، اما: (زوج‌هائی که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان تضمین‌شده‌تر است).

افرادی که باهم ستیز و کشمکش دارند ده برابرِ کسانی که مشکلات را مثل آشغال زیر فرش پنهان می‌کنند، رابط? شادتری دارند. این نتیجه، حاصل تحقیقی در میان 1000نفر از افراد بالغ است.

جوزف گرنی، یکی از بهترین نویسندگان نیویورک تایمز در این باره می‌گوید: (بسیاری از زوج‌ها باور دارند که اجتناب از بحث در معضلات حساس و در واقع اجتناب از ستیز سبب می‌شود تا رابط? آسوده‌تری داشته باشند.

دوام رابطه

اما بزرگ‌ترین مشکل این نوع روابط همین اجتناب است. احساس بدی داریم اما چیزی راجب‌اش بازگو نمی‌کنیم. لااقل تا زمانی که بتوانیم تحمل کنیم. پس آن‌قدر صبر می‌کنیم تا آن مشکل واقعاً از کنترل خارج شود و سپس با بیچارگی راجب‌اش بحث کنیم.

توجیه ما برای این رفتار این است که می‌دانیم ریسک‌های حاصل از صحبت‌کردن چه خواهند بود. اما برعکس، هیچ دانسته‌ای راجب خطرات ناشی از امتناع‌ ورزیدن نسبت به این عمل نداریم. چه بسا که آسیب‌های طولانی‌مدتِ آن، به‌غایت سنگین‌تر و غیرقابل جبران‌تر باشد).

چهار نفر از هر پنج نفر، در رابطه با این مسئله اذعان داشته‌اند که ارتباطات ضغیف از بزرگ‌ترین مسبب‌های شکست در آخرین رابطه‌شان بوده.

تنها نیمی از این افراد به ضعف ارتباطات اشاره کردند، اما هیچ‌کدام حقیقتاً به عمقِ اهمیت این مسئله توجهی نداشتند.

مشاهده مقاله  7 تفاوت در عاشق ‌شدن بین خانم ‌ها و آقایان

(بزرگ‌ترین اشتباه ناخودآگاهانه افراد این است که مسئولیت احساسات خود را برعهده نمی‌گیرند. ما فکر می‌کنیم باید آن‌طوری باشیم که دیگران می‌خواهند _ و همین پدیده باعث می‌شود تا نقش خودمان در ابراز احساس‌مان را از یاد ببریم. به‌ همین خاطر، وقتی با معشوقه‌مان راجب احساسات درونی‌مان حرف می‌زنیم، صحبت‌های‌مان بوی تهمت‌زدن و دفاعیه‌های بی‌سروته را می‌دهد).

نزاع

گرنی در صحبت‌های‌اش به سه مورد از مشهورترین مشکلاتی اشاره می‌کند، که زوج‌ها از حرف زدن راجب‌شان ابا دارند. یعنی: رابط? جنسی، هزینه‌ها و الگوی خشمگین‌شدن (یعنی کنش‌هائی که فرد در زمان مستولی‌شدنِ غضب، از خود بروز می‌دهد).

گرنی می‌گوید: (موفقیت یک رابطه در گرو مذاکره راجب مشکلات اساسی است. ساختن یک عشق پایدار مشقت زیادی را می‌طلبد. یک رابط? صمیمی فقط شامل عشق ورزیدن نمی‌شود، بلکه برای دوام رابطه باید بتواند تا حقیقت را نیز در خود جای دهد. در صدد این موضوع، صحبت‌های جدی، وسایل نقلیه‌ای برای انتقال احساسات، ارتباطات و اعتماد به یکدیگر است).

چگونه با معشوقه خود، بحثی موثر داشته باشیم

  • تفکرات‌تان را مدیریت کنید
  • از خودتان بپرسید که چرا یک فردِ موجه، نجیب و منطقی مثل معشوق? شما باید چنین کاری کند، و سپس راجب‌اش قضاوت کنید
  • قبل از شکایت، اثبات کنید
  • بی‌هوا به مشکل نپردازید. اجازه بدهید اول، معشوق? شما از احترام و اهمیت شما نسبت به خودش آگاه شود
  • با واقعیت‌ها آغاز کنید
  • تهمت‌ها، قضاوت‌ها و فتنه‌های‌تان را از غلاف آزاد کنید
  • صادق، اما رِند باشید
  • با استدلال به واقعیت‌های بیان‌شده، به معشوقه‌تان بگوئید که چرا نگران یا ناراحت هستید. اما از راه تهمت وارد نشوید، و مثل یک دیدگاه ابرازش کنید
  • او را به سخن گفتن وادارید
  • وقتی شما برای معشوقه‌تان گوش شنوا داشته باشید، او نیز همین امر را برای شما تکرار خواهد کرد

مقالات مسیر زندگی را دنبال کنید