سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رفع و درمان ترس از شروع کردن و اقدام در 8 قدم

همیشه اگر در یک جمع، از موفقیت، فرصت‌های به‌دست‌آمده برای پیروزی، کسب ثروت و… صحبت شود، چند نفری هستند که با چهره‌ای پشیمان، از فرصت‌هایی می‌گویند که در گذشته برای‌شان پیش آمده و نتوانسته‌اند به خوبی از آنها استفاده کنند که اغلب دلیل آن ترس از شروع کردن است.

البته اگر از این افراد در مورد چرایی عدم اقدام کردن سوال کنید، احتمالا با بهانه‌های مختلفی روبه‌رو می‌شوید. مثلا:((پدرم نگذاشت، دوستم پولم را پس نداد تا کارم را شروع کنم، شرایط اقتصادی به‌هم ریخت و…)) اما در نهایت تعداد کمی از آنها هستند که جرئت گفتن واقعیت را دارند:((از ریسک و شروع کردن ترس داشتم!))

درهرحال، ترس از شروع کردن و اقدام، یکی از مهم‌ترین علت‌هایی است که می‌تواند در مقابل موفقیت ما انسان‌ها مثل یک سد محکم قرار بگیرد و باعث شود چند سال بعد، به‌خاطر ناتوانی در شکستن این سدِ به‌ظاهر محکم، پیش خودمان شرمنده باشیم. اما یک سوال: به نظر شما افرادی که ترس از شروع کردن دارند، انسان‌های ترسویی هستند؟ در ادامه‌ی مطلب قصد داریم بعد از جواب به پرسش حاضر، در مسیر رفع ترس از عمل کردن، راهنمایی‌تان کنیم. با ما همراه باشید.

ترس از شروع کردن

آیا ترس از شروع کردن و اقدام، عادی است؟

ترس از شروع کردن، یکی از بزرگ‌ترین ترس‌های ما انسان‌هاست و جالب است بدانید که ترس‌های بزرگ، مثل ترس از ارتفاع، ترس از مرگ، ترس از صدای ناگهانی و… بین بیشتر انسان‌ها مشترکند.

به نظر شما، آن بندبازی که در ارتفاع چندده‌متری روی یک طناب راه می‌رود، قبل از پاگذاشتن روی طناب ترسی از انجام این کار ندارد؟ یا اصلا، از خودتان سوال کنید، آیا سخنرانی که برای بار پانزدهم روی سِن سخنرانی و در مقابل هزار نفر قرار می‌گیرد، از صحبت دربرابر یک جمعیت بزرگ نمی‌ترسد؟

شاید به شما کمک کند که بگوییم، طبق تحقیقات، بیشتر از 80 درصد سخنرانان حرفه‌ای هم که دست‌کم در طول عمرشان بیشتر از 20 سخنرانی بزرگ داشته‌اند قبل از شروع سخنرانی جدید باز دچار اضطراب و ترس می‌شوند. آن بندباز، کشتی گیر روی تشک، فوتبالیست معروف پشت ضربه پنالتی و همه و همه، از انجام دادن کار مقابل‌شان ترس دارند. اما همه‌ی این افراد موفق، یک ویژگی مهم دارند: آنها بر ترس خود غلبه می‌کنند!

سخنرانان، با تکنیک‌های مختلف، استرس‌شان از جمع را قبل از سخنرانی کاهش می‌دهند؛ فوتبالیست سعی می‌کند قبل از زدن ضربه‌ی پنالتی به چیزی فکر نکند و بندباز هم برای کاهش ترسش از شروع، به پایین پای خود نگاه نمی‌کند و امثال آن.

در نهایت؛ آن کارآفرین موفق هم که بارها توانسته در زندگی کاری خود موفق باشد و ده‌ها شغل و کارگاه تجاری را راه‌اندازی کند، قبل از انجام یک ریسک جدید، احساس ترس دارد ولی برای رفع آن اقدام می‌کند.

بنابراین، ترس از شروع کردن، برای شمایی که در ابتدای راه هستید و احتمالا تجربه‌ای در مورد راه‌اندازی کسب و کار و… را هم ندارید، یک موضوع کاملا عادی است و نباید به خاطر آن، انگ ترسو بودن به خودتان بزنید.

ترس از شروع کردن

راهکار چیست؟

انسانی که در شرایط مختلف زندگی احساس ترس می‌کند، ترسو نیست… اما انسانی که افسار زندگی خودش را به دست این ترس می‌دهد و هربار به خاطر آن از انجام فعالیت‌های مد نظرش شانه خالی می‌کند، شاید واقعا یک ترسو باشد.

انسان‌های موفق، همان‌هایی هستند که در ابتدای راه ترسیدند ولی با راهکارهای مختلف، بر ترس خود غلبه و راه خودشان را آغاز کردند. در نهایت، راهکار چیست؟ چه‌طور بر ترس خودمان از شروع کردن و اقدام غلبه کنیم؟ دقیقا برای یادگیری چگونگی انجام همین موضوع، اقدام به نوشتن این مطلب کردیم.

تکنیک‌های غلبه بر ترس از شروع کردن

در ادامه و در 8 قدم به شما آموزش می‌دهیم که چه‌طور باید بر ترس شروع کردن کارهای مهم، (مخصوصا راه‌اندازی کسب‌وکار) غلبه کنید. این متن به دو قسمت تقسیم می‌شود. در قسمت اول 6 راهکار برای رفع ترس از شروع کردن وجود دارد و در قسمت دوم، دو راهکار برای افرادی که هنوز ترس زیادی از شروع دارند و به‌نوعی، راهکارهای تکمیلی محسوب می‌شوند:

1_ دلیل اصلی ترس از شروع را مشخص کنید

اولین قدم برای غلبه بر ترس از شروع، تعیین دلیل اصلی آن است. به طور کلی، مهم‌ترین ترس‌هایی که در زندگی باعث می‌شوند ما از انجام یک کار خودداری کنیم عبارتند از:

  • ترس از بیمارشدن؛
  • ترسِ از دست‌دادن منابع مالی و به فقر رسیدن؛
  • ترس از مورد انتقاد دیگران واقع شدن؛
  • ترس از پیرشدن؛
  • و در نهایت ترس از مرگ.

احتمالا در مورد شروع کارها و اقدام کردن، با ترس از فقر و ترس از انتقاد روبه‌روییم. اینکه با خودمان فکر می‌کنیم در صورت شروع و شکست در کار، به فقر مالی می‌رسیم و بعد از آن، به‌شدت از طرف خانواده، دوستان و آشنایان مورد انتقاد قرار می‌گیریم. تا اینجا فهمیدیم که مهم‌ترین دلیلی که ما را از شروع کردن بازمی‌دارد چیست. اما بعد از آن چه؟

 

مشاوره خانواده خود را به ما بسپارید


ظاهر مناسب کاری داشته باشید

ظاهر مناسب کاری راهی است که مردم شمارا جدی بگیرند. اندیشه مناسب بودن برای نقش شما باید کاری که نجوم می‌دهید و شرکتی که برایش کار می‌کنید سازگاری داشته باشد. لباس مناسب کاری را به‌طور مفصل در کتابم، عامل برداشت تصویری، شرح داده‌ام. مفهوم ((مناسب)) بسته به نوع کار شرکت‌ها و محصول یا خدمات، محل شرکت، تاریخ و سنت‌های آن و نظایر این‌ها فرق می‌کند. ازنظر تاریخی، نظریه ظاهر مناسب کاری از کار حرفه‌ای طبقه متوسط و بالاتر امور مالی، حقوق، پزشکی و نظامی که تحت سلطه مردان بوده است، ناشی می‌شود و به سایر جنبه‌های تجارت و امور صنفی گسترش می‌یابد. تقریباً « در همه‌جا برداشت امروزی نوع لباس دوران ملکه ویکتوریا و پس از انقلاب صنعتی که در ابتدا توسط مردان مورداستفاده قرار می‌گرفت و بعد از سوی زنان هم تقلید شد، به‌عنوان لباس یکسان امور تجاری پذیرفته شناخته می‌شود. لباس کاری سنتی ((نظام حاکم)) تصویری رسمی و محافظه‌کارانه را ارائه می‌دهد و می‌تواند توسط همه مورداستفاده قرار گیرد. این لباس شامل موارد زیر است:

1-کت‌وشلوار تیره به رنگ سرمه‌ای یا خاکستری با پیراهن سفید یا کمرنگ؛

2-رنگ بسیار کم در پیراهن یا دستمال‌گردن؛

3-ازنظر دوخت یا نوع پارچه معمولی  ورسمی؛

4-کفش و جوراب تیره؛

5-زینت آلات بسیار محدود؛

6-لباس او کشیده با حداقل تزئینات؛

7-مدل کلاسیک و نه امروزی.

ظاهر مناسب کاری

برخی سازمان‌ها این نوع لباس پوشیدن سنتی را تشویق نمی‌کنند زیرا برای محصول یا خدماتی که ارائه

می‌دهند خیلی رسمی است و ترجیح می‌دهند کارکنان از لباس‌های غیررسمی استفاده نمایند. تنها راه یافتن

مشاهده مقاله  رفع و درمان ترس از شروع کردن و اقدام در 8 قدم

آنچه موردقبول است سؤال مستقیم است: ((آیا در اینجا مقررات خاص برای لباس‌دارید؟)) یا از چشمان

خود استفاده نمایید و نقش کارآگاه را بازی کنید. راه آزمایش‌شده ایستادن برکنار آسانسور یا در خروجی و دیدن افرادی است که می‌آیند و می روند. این کار بیش از کتاب راهنما به شما یاد می‌دهد. اگر تصویر سازمان دقیق نباشد نمی‌تواند دستورالعمل‌های واضحی درمورد تصویر کارکنانش ارائه دهد. در این صورت‌مسئله تنها قضاوت شما درباره ترتیبی است که مناسب تشخیص می‌دهید:

1-اگر کارمند ارشد هستید همیشه مرتب لباس بپوشید. هرچه ارشدتر باشید مهتر است که همیشه مناسب لباس بپوشید.

2-اگر ارشد نیستید لباس‌های معمولی را که برای کار آماده‌شده‌اند بپوشید. روسای شما این نکته را درکمی یابند که پول کافی به شما نمی‌دهند، بلکه آنان فکر خواهند کرد شما کار خود را آن‌قدر جدی نمی‌گیرید که برای تهیه لباس مناسب سرمایه‌گذاری کنید.

3- اگر برای خودتان کارمیکنید لباس بد نپوشید. از لباس‌های باکیفیت بالا استفاده کنید تا جلوه ای از موفقیت را نشان دهید.

ظاهر مناسب کاری

 

خویشتن‌داری شخصی و هدف شرکت

ازنظر تاریخی، لباس کار حرفه‌ای بر مبنای اندیشه خویشتن‌داری ساخته‌شده است. ((روی پی روبنشتاین))، نویسنده کتاب آیین لباس پوشیدن، می‌گوید لباس کار چنان طراحی‌شده بود که سلطه انسان را بر احساساتش نشان دهد. ا.و منظور خود را اینطور بیان می‌کند: ((اعتقادی در سطح وسیع وجود درد که هر شخص درستکار حرفه‌ای هدف‌های شخصی اظهارات خود را به نفع هدف شرکت و نقش اجتماعی مهار می‌کند.)) اگر قرار باشد زنان هم وارد این معرکه شوند بهتر است اسباب کار را آماده کنند و بازهم به گفته روبنشتاین ((ابعاد جنسی، مادرانه و پرورشی ظاهر خود را به حداقل برسانند.)) آیینه‌ای لباس پوشیدن دائماً ” نقض می‌شوند. سازمان‌هایی که خلاقیت و نوآوری را پرورش می‌دهند غالبا” قوانین ویژه لباس پوشیدن را تخفیف داده‌اند. دیگران که از واکنش نسبت به درک پایین از لباس غیررسمی رنج می برندکارکنان خود را تشویق می‌کنند تا به لباس شاخص وقابل تشخیص‌کاری بازگردند.مهم‌تر از همه چگونگی ظاهر شماست – که به نحوه ی برخورد مربوط می‌شود- شما باید در لباس خود راحت باشید، ازنظر جسمی راحت و آسوده باشید.

 

مقالات روانشناسی را در www.daneshgahezendegi.com بخوانید


نحوه ارتباط با خانواده همسر

(مادرشوهر من دائماً به من می‌گوید که چطور آشپزی کنم. حتی پنج سال قبل از ازدواجم هم خودم برای خودم آشپزی می‌کردم. به کمک او نیازی ندارم و این مسئله فقط روی اعصاب من است.)

(پدر و مادر همسر من به او پول می‌دهند تا چیزهائی که توان مالی مان نمی‌رسد را بخریم. از این حرکت منزجرم. کاش اجازه می‌دادند خودمان زندگی‌مان را پیش ببریم.)

(والدین شوهر من هروقت دل‌شان می‌خواهد در خان? ما چتر می‌شوند. گاهی وقت‌ها وسط یک پروژه ی مهم هستم و باید کامل‌اش کنم. ای کاش به برنامه‌های ما قدری احترام قائل بودند.)

برای مدت 30 سال مردم به دفتر مشاور? من آمدند و چنین چیزهائی را بازگو کردند. مشکلات ناشی از نحوه ارتباط با خانواده همسر به شدت رایج هستند و در چند دست?: کنترل، دخالت، آزار و اذیت و مغایرت با ارزش‌ها و سنت‌ها، طبقه بندی می‌شوند.

ارتباط با خانواده همسر

جدائی از والدین

کتاب‌های مقدس دو رهنمود موازی در رابطه با ازدواج و والدین ارائه داده‌اند. اول، این‌که مقدر است ما از والدین‌مان جدا شویم. (بنابراین یک مرد باید پدر و مادرش را ترک کند و همسر خود را بعنوان رویه و هدف زندگی قرار دهد، تا این‌که آن دو باهم یکی شوند.) (تورات2:24). الگوی خدا برای ازدواج شامل جدائی از پدر و مادر و چسبیدن به شوهر یا زن می‌شود. بدین‌سان، ازدواج سبب تغییراتی در پایبندی می‌شود. قبل از ازدواج پایبندی شخص به والدین‌اش است، اما پس از ازدواج، پایبندی شخص به همسرش پیوند می‌خورد.

برای مثال، اگر تناقضی بین علائق همسرِ یک مرد و مادرش وجود داشت، بر مرد واجب است تا از همسرش حمایت کند. این بدین معنی نیست که مادر، لایق یک خیانتِ ظالمانه است. بلکه یعنی او دیگر زنِ حکم‌فرمای زندگی پسرش نیست. هیچ زوجی بدون شکستن این حصار ذهنی نمی‌توانند به منتهای پتانسیل خود در زندگی زناشوئی برسند.

اصول و قاعد? این جدایی قاعدتاً در امر تصمیم‌گیری اهمیت خیلی والایی دارد. پدر و مادر شما و والدین همسرتان احتمالاً پیشنهاداتی راجب سیمای زندگی زناشوئی خواهند داد. این پیشنهادات فقط باید به حاشیه برده شده و مورد تفکر قرار بگیرند، نه بیشتر. صدالبته که شما باید به عنوان یک زوج، خودتان برای خودتان تصمیم‌گیری کنید. شایان ذکر است که اجازه ندهید تا والدین‌تان شمارا با حیله و فریب، به سمت گرفتن تصمیمی سوق دهند که هردوی شما راجب‌اش به توافق نرسیده‌اید.

ارتباط با خانواده همسر

احترام به والدین

دومین اصل بنیادین در ازدواج این است (برما واجب است تا به والدین خود احترام بگذاریم) (شموت 20:12). این دستور در زمان ازدواج هم صحت خود را از دست نمی‌دهد.

ارتباط با خانواده همسر و احترام به آنها به معنی نشان دادن آن در رفتار است. که شامل رفتار توأم با مهربانی و وقار است. یک بار زنی به من گفت: ( پدر و مادرم زندگی قابل احترامی ندارند. وقتی با کارهای آن‌ها موافقتی ندارم، چطور می‌توانم برای‌شان احترامی قائل باشم؟). مشخصاً قرار نیست تمام والدین زندگی قابل احترامی داشته باشند. کارهای‌شان ممکن است ارزش احترام را نداشته باشد، اما بخاطر نقشِ خدادادی‌شان در زندگی ما، احترام گذاشتن به آن‌ها_هم پدر و مادر خودمان و هم والدین همسرمان_ همیشه کار درستی محسوب می‌شود.

مشاهده مقاله  مزیت‌های استفاده زوج‌ها از مشاوره

چگونه احترام خود را در زندگی روزمره نشان دهیم؟ با باز گذاشتن انواع راه‌های ارتباطی_ مثل صله رحم، تلفن‌زدن و پییامک دادن. چنین اراتباطاتی یک پیغام خاص را به همراه دارد: ( من هنوز شمارا دوست دارم و می‌خواهم که بخشی از زندگی من باشید.) اما خلاف این افعال نیز پیغامِ: ( دیگر اهمیتی برایم ندارد) را منتقل می‌کند.

به‌وجود آوردن احترام دوجانبه

جدائی و احترام بستری برای نوعی احترام دوجانبه با والدین و والدین همسر ایجاد می‌کند. اگرچه چنین رابطه‌ای به سادگی ساخته نمی‌شود. اجازه بدهید چهار منطقه‌ای را که تلاش بیشتری در راستای دایرکردن احترام می‌طلبد، معرفی کنم.

سنت‌های تعطیلات

عید نوروز تعطیلات بزرگی است. هم والدین شما هم والدین همسرتان می‌خواهند تا شمارا در خان? خودشان، کنارشان داشته باشند. مگراین‌که هر دوخانواده کنار هم زندگی کنند که تقریبا غیرممکن است. پس باید مذاکره کنید و یک سری عهد و میثاق را با آن‌ها تنظیم کنید. به‌طوری که هم احترام و هم انصاف رعایت شود. مثلا عید نوروز امسال در خانه  ی والدین شما و عید بعدی در خانه ی آن‌ها. یا این‌که بگوئید تصمیم گرفته‌اید عید نوروز را در خانه خودتان کنار هم بگذرانید. اگرچه این‌یکی ممکن است به اشتباه بی‌احترامی تلقی شود_لااقل تا وقتی بچه‌دار نشده‌اید.

تفاوت های دینی

به ندرت پیش می‌آید که دونفر از دو مذهب مختلف به سبب روحیه‌های مشترک باهم ازدواج کنند. شاید هر دو مسلمان باشند اما تعلیمات مختلفی دیده باشند. به همین منوال والدین نیز ممکن است اعتقادات سفت‌وسختی داشته باشند که با اعتقادات شما و والدین همسرتان منافات داشته باشد. و البته تمام باورهای دینی درست نیست‌اند_حتی ممکن است با هم تناقض داشته باشند. اما در هر حال ما باید احترام خود را نشان دهیم و همان آزادی‌ای را برای‌شان قائل شویم که خداوند به ما ارزانی داشت. وقتی شما به تفاوت‌های دینی_مذهبی احترام بگذارید، به خودیِ خود رابطه‌ای مثبت به‌‎وجود می‌آید که می‌توانید در سای? آن به راحتی راجب مشکلات دینی صحبت کنید. حتی ممکن است چیزهای جدیدی از هم‌دیگر یاد بگیرید.

ارتباط با خانواده همسر

حریم شخصی

مرد جوانی می‌گفت: (واقعاً در رابطه با پدر و مادرم به کمک نیاز دارم. نمی‌خواهم به عواطف‌شان صدمه بزنم، اما باید کاری باشد که بتوانم بکنم. هیچ‌وقت نمی‌دانیم که چه‌زمانی قرار است به خانه ما بیایند، و این مسئله واقعا گاهی آزاردهنده و ناراحت‌کننده است.)

(در واقع، هفت? پیش من و همسرم تصمیم گرفتیم تا بچه‌های‌مان را زودتر بخوابانیم و مقدار زمان کوتاهی را باهم به تنهائی بگذرانیم و عشق بازی کنیم. ساعت 8 عصر که شد بچه‌ها را خوابانده بودیم، و این دقیقً زمانی بود که ناگهان زنگ در به صدا آمد. پدر و مادرم سر رسیدند. همان‌طور که می‌توانید تصور کنید، رؤیای کوچک ما برای یک شبانگاه رمانتیک نابود شد.)

 

راه زندگی خود را مصمم ادامه دهید


چگونه با والدین خود رفتار کنیم؟ احترام به والدین

گاهی مواقع این‌طور به نظر می‌آید که گویی والدین، ما را نمی‌فهمند، و این مسئله ممکن است منجر به تیره و تار شدنِ روابط‌مان با آن‌ها شود. علی‌رغم این موضوع، شایان ذکر است که داشتنِ رفتاری محترمانه با والدین و احترام به والدین مسئل? بسیار مهمی است. اگر می‌خواهید احترام بیشتری به والدین‌تان نشان دهید، راهش این است که در رابطه با افکار و اعمال و رفتارتان، تجدید نظر کنید یا دوباره راجع به ایشان فکر کنید تا والدین‌تان مطمئن شوند که رفتار شما با آن‌ها، آمیخته به مهر و احترامِ لازم و کافی است.

احترام به والدین

بخش اول

 

  1. سپاس‌گذار بودن. سپاس‌گذاری یک راه بسیار هوشمندانه برای احترام به والدین و نشان دادنِ ملاحظه و تشکر شما نسبت به رفتار آنان است. صرف نظر از این‌که همین دو نفر (پدر و مادر) سببِ به دنیا آمدنِ شما شدند، لازم به یادآوری است که همین افراد، زمان و انرژی بسیاری را برای شما فدا کردند و نهایت تلاش‌شان را برای تأمین نیازها و خواسته‌های شما کرده‌اند. نشان دادنِ قدردانی نسبت به این تلاش‌ها، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی سطح بالایی از احترام به ایشان باشد.

این سپاس‌گذاری را، زباناً و رو در رو ارائه دهید. راحت‌ترین راه برای تشکر از آن‌ها این است که لفظاً به این مسئله اشاره کنید که چقدر بابت تلاش‌های‌شان از آن‌ها ممنونید.

کارهای کوچک اما پرمعنی‌ای بکنید. برای مثال، پس از صرف شام آشپزخانه را تمیز کنید یا بدون درخواست آن‌ها، آشغال‌ها را جلوی درب خانه بگذارید. والدین به این کارها توجه کرده و مهربانیِ شما را درمی‌یابند.

از کاری که می‌کنند تعریف به عمل بیاورید. برای مثال، به مادرتان بگویید که چه دست‌پختِ خوبی دارد، یا این‌که پدرتان چه‌قدر در انجام شغلش حرف‌های است.

2. زوایای دید مختلف را تحت نظر قرار دهید. فهم و احترام به والدین یکی از مهارت‌هایی است که در تمام طول عمر به کار هرکسی می‌آید، چه در حرفه و شغل و یا چه در سیاست‌های رفتاری. این‌که بدانید و قبول کنید که والدین‌تان از چه نقطه‌ای آمده‌اند، بدین معنی نیست که باید باورهای‌تان را به آتش بکشید. به جای آن، سعی کنید از زوای? و نقط? نظر آن‌ها به اوضاع نگاه کنید، این کار سبب می‌شود که هردو طرف، پذیرش بیشتری را نسبت به نظرات یکدیگر داشته باشند.

از والدین‌تان سوال بپرسید تا بتوانید موضوعات جدیدی را راجع به آن‌ها یاد بگیرید. یادتان باشد که والدین شما از یک نسل دیگر هستند و همه‌چیز در طول زما تغییر خواهد کرد. آوردنِ آن‌ها بر سرِ میز مکالمه مثل یک پل برای فهم مضاعف بین شما است.

راجع به کارهای مختلفی که انجام دادید با والدین‌تان صحبت کنید. این کار سبب می‌شود که صداقت شما بیش از پیش به چشم بیاید و از تفسیرهای غلط از سمت آن‌ها اجتناب می‌کند.

سعی کنید با یک فرد بی‌طرف صحبت کنید. حرف زدن با کسی که هیچ سودی از فعل و انفعالات شما با والدین‌تان نمی‌برد، سبب می‌شود که قدرتِ دیدنِ نقاط نظر دیگران را نیز داشته باشید، که شامل پدر و مادرتان نیز می‌شود. یاد بگیرید که نقط? ظهور آن‌ها در گذشته را دریابید، این مسئله سبب می‌شود تا یک رابط? محترمانه و دوطرفه بین شما شکل بگیرد.

3. برای خردِ آن‌ها ارزش قائل شوید. خرد به معنی تواناییِ ارزش‌گذاریِ دانش و آگاهی‌هایی است که در رابطه با تمام ابهامات آینده وجود دارد. یعنی پدر و مادر شما می‌دانند که چه اتفاقاتی قرار است برای شما در زندگی بیفتد و می‌خواهند که از اتفاقات بد و ناگوار جلوگیری کنند. می‌توانید باور کنید یا با خودتان بگویید چرند است، اما هرچیزی که شما به عنوان یک نوجوان یا کودک تجربه کردید، پدر و مادر شما نیز تجربه کرده‌اند. به همین خاطر، مهم است که دانش و قضاوتِ اغلب صحیح آن‌ها را مورد توجه قرار داده و بدان احترام بگذارید.

مشاهده مقاله  چه کارهایی انجام می دهیم که بقیه دوستمان ندارند؟ چگونه فردی دوست نداشتنی می شویم؟

به عنوان یک مثال، زمانی که می‌خواهید دکتری را ویزیت کنید، به این فکر می‌کنید که این فرد حرف? لازم در این زمینه را دارد و بیماری مرا شناخته و راه درمان آن را می‌داند. همین مسئله برای والدین نیز صدق می‌کند. یادبگیرید که آن‌ها را به عنوان حرفه‌ای‌هایی در زمین? زندگی در نظر بگیرید، در این صورت سطح والایی از احترام را برای آن‌ها به ارمغان می‌آورید.

4. یادتان باشد که پدر و مادر شما چه‌قدر دوست‌تان دارند. این عشق و علاقه آن‌قدر زیاد است که نمی‌تواند در هیچ عدد یا درصدی بگنجد. نه تنها زندگی را به شما بخشیدند، بلکه بزرگ‌تان کردند، راهنمایی‌های خود را به گوش‌تان رساندند، به شما کمک کردند تا از موانع مختلف زندگی بگذرید، تکه‌ای از وجودشان را به شما داده و بدون هیچ قید و شرطی دوست‌تان دارند. وقتی خردسال بودیم، مدام عشق و فداکاریهای آنان را از خاطر می‌بردیم. اما حالا می‌توانیم با چندلحظه تفکر به خودمان یادآور شویم که چه کارهای کوچک و بزرگی که برای‌مان نکرده‌اند. این یادآوری می‌تواند پایه‌های مستحکمی برای ساخت یک رابطه براساس عشق و احترام باشد.

یادتان باشد، زمانی که فکر می‌کنید پدر و مادرتان بر سر راه شما قرار گرفته‌اند، که همین‌طور نیز هست، دلیل خوبی برایش دارند. والدین اصولاً سعی می‌کنند مثل یک سپر عمل کنند و در مقابل هرچیزی که به نظر مضر باشد، از کودک‌شان مراقبت کنند.

یادتان باشد که پدر و مادرتان تا چه حد نگرانِ موفقیت‌های شما در آینده هستند. وقتی والدین، رفتار خاصی را به عنوان یک تهدید برای موفقیت‌های آینده‌ی شما در نظر می‌گیرند، پس قطعاً مسئله‌ی مهمی است. یادتان باشد که تمام این نگرانی‌ها از عشق سرچشمه می‌گیرد.

احترام به والدین

بخش دوم

  1. از قوانین پیروی کنید. زمانی که خردسال بودیم، اغلب از تمام قوانینی که پدر و مادرمان وضع کرده بودند سرپیچی می‌کردیم، چرا که دوراندیشیِ لازم برای فهم و درکِ دلایلش را نداشتیم. قوانین اهمیت زیادی دارند چرا که ما موجودات وابسته و ضعیفی هستیم. وقتی قانونی را زیر پای‌تان می‌گذارید، پی‌آمدهای این سرپیچی نه تنها خودتان، بلکه گریبان اطرافیان شما را نیز خواهد گرفت (که صد در صد شامل والدین‌تان می‌شود). پیروی از قوانین به پدر و مادرتان می‌فهماند که چه‌قدر به دوراندیشی و نوع قضاوت آن‌ها احترام میگذارید.

سعی کنید انتظارات مورد نظر را واضح‌سازی کنید. دلایل قوانینِ وضع شده توسط والدین‌تان را بفهمید تا بتوانید از هر نوع ابهامی اجتناب کرده و مبادا در آینده این قوانین را اتفاقی بشکنید.

برای چندلحظه صبر کرده و راجع به نتایج و پی‌آمدهای کارتان فکر کنید. به این بیندیشید که اعمال شما چه آثاری بر روی خودتان و اطرافیان‌تان خواهد گذاشت، مستقیم و یا غیرِ مستقیم. از خودتان بپرسید که آیا واقعاً ارزشش را دارد یا خیر.

2. اخلاق و تربیت درست را تمرین کنید. آداب صحیح فقط به این مسئله محدود نمی‌شوند که بلد باشید سرِ میز شام باید از کدام چنگال یا قاشق یا چاقو استفاده کنید؛ بلکه آداب درست می‌تواند سطح والای آگاهی شما را نسبت به احساسات دیگران نشان دهد. اگر والدین شما آن‌قدر برای‌تان اهمیت دارند که نسبت به آن‌ها باادب باشید _ کسانی در تمام طول زندگی خود می‌شناختید _ می‌تواند نشان‌دهنده‌ی سطح والایی از احترام و حرمت باشد.

از (لطفاً) ها و (ممنون) ها استفاده کنید. کلمات بسیار قدرتمند هستند و هرکلمه بارِ معناییِ خاصی را به دوش خود می‌کشد. صرف از نظر باادب بودن، استفاده از چنین کلماتی می‌تواند سپاس‌گذاری و قدردانی شما را همزمان به والدین‌تان نشان دهد.

حواس‌تان به حرف‌هایی که می‌زنید باشد. مراقب باشید که چه موضوعاتی را برای بحث، و از چه کلماتی در طول بحث استفاده می‌کنید. والدین صرف نظر از این‌که فرزندشان چندسال دارد، همیشه به عنوان یک کودک به او نگاه می‌کنند. آن‌ها ترجیح می‌دهند که فرزندشان در نظر آن‌ها، فردی صالح و پاک باشد.

 

برای خواندن ادامه این مقاله اینجا را کلیک کنید


4 تجربه اثرگذار که بخشهای مختلف زندگی هرفرد را عمیقا متحول میکنن

مسیر زندگی، مسیر تجربیات تلخ و شیرینی است و از این تجربیات هرگز راه فراری نبوده و نیست. حتی گاهی در طول زندگی متوجه این تجریبات نمی‌شویم ولی به مرور زمان نظیر یک جمله بزرگ روی تابلوی ذهنی ما حک می‌شوند؛ انگار که از آن‌ها درس‌های بزرگی گرفته‌ایم. تجربیاتی مثل پیروزی بر یک مریضی نگران‌کننده، به هم خوردن یک رابطه طولانی‌مدت و عمیق، مورد خیانت قرار گرفتن و یا سواستفاده‌های مالی، از دست دادن یا به دست آوردن شغل، از دست دادن عزیزترین افراد در طول عمرمان، ماموریت‌های مختلفی که در طول زندگی به ما محول می‌شوند و …همه این موارد تجربه اثرگذار و مهمی هستند که بخش‌های مختلف زندگی ما را به طور عمیقی متحول می‌کنند؛ حتی اگر مثل کسب همان تجربه، متوجه آثار و نشانی‌های آن روی بخش‌های مختلف روح و جسم خود نباشیم!

 

تجربه اثرگذار

دوران کودکی با تمام شور و نشاطی که دارد مرحله‌ای بسیار حساس در زندگی آدمی است که هرگونه تجربه مثبت یا منفی در آن، می‌تواند تأثیرات عمیقی را در بزرگسالی به همراه آورد. دوران بزرگسالی هم متاثر از همین آثار ممکن است تاثیرات خوب و بدی روی دوران میانسالی و پس از آن داشته باشد. همان طور که می‌بینید تجربیات ما همانند زنجیره‌ای به هم پیوسته هستند که وقتی ثبت می‌شوند راه گریزی از آن‌ها نیست.

برخی از تجربیات اثرگذارتر و خاص‌تر از تجربیات دیگر در مسیر زندگی ما هستند. امروز تصمیم داریم 4 تجربه اثرگذار را که عمیقا زندگی ما را متحول می‌کنند بررسی کنیم. تجربیاتی که با توجه به حساسیت بُعد روانی ما، باید از همان ابتدا در رقم خوردن آن‌ها دقت بیش‌تری داشته باشیم.

مشاهده مقاله  5 مرحله تحول فکری که بعد از تغییر نگرش بروز می‌کند

4 تجربه اثرگذار که بخش‌های مختلف زندگی هرفرد را عمیقا متحول می‌کنند

در زندگی همه ما ممکن است حوادثی ناگوار و خارج از کنترل اتفاق بیافتند که ما را وحشت زده و درمانده نمایند و یا احساس نماییم که مغلوب شده ایم. ممکن است دچار حادثه رانندگی‌ شویم و یا شاهد یک حادثه دردناک باشیم. بعضی از‌ افراد مانند آتش نشان ها، پلیس و پرسنل آمبولانس مجبور هستند بیشتر با این حوادث روبرو شوند و شاهد صحنه های دلخراش مرگ یا آسیب شدید به دیگران باشند. با این وجود بیشتر مردم می توانند با چنین حوادثی بدون هیچ کمکی‌ کنار بیایند. اگر واکنش جسمی و روانی‌ افراد به اتفاقات و تجربیات تلخ برای ماه‌ها یا سال‌ها ادامه یابد اختلالاتی در تمام ابعاد زندگی ایجاد می‌شود که تصمیم گرفتیم به 4 تجربه اثرگذار در این مورد بپردازیم.

تجربه توسعه و تحریک یادگیری فردی

در طول دوران زندگی تجربیات منفی و ناراحت‌کننده معمولا چالش‌برانگیز هستند. یکی از این تجربیات از دست دادن کار یا منع درآمدی اصلی فرد در طول زندگی مستقل یا مشترک او می‌باشد. شرایطی خاص که فرد را مجبور می‌کند به چند و چراهای زیادی جواب بدهد. از یک طرف ممکن است این تغییر در زندگی فرد باعث یک تلنگر می‌شود تا از راه‌های دیگری مسیر کسب درآمد خود را عوض کند یا رویکرد خود را نسبت به کسب وکار عوض کند. مثلا فردی که شغل خود را از دست داده، رویکرد گذشته را نسبت به آن کسب وکار ندارد و تصور می‌کند یک کسب و کار خودگردان شخصی بهتر از هر نوع فعالیت اقتصادی برای او مفید واقع خواهد شد.

مشاهده مقاله  9 استراتژی برای این‌که ترس های خودمان را به فرزندان‌مان منتقل نکنیم

 

تجربه اثرگذار در زندگی افراد

تجربه شکستن و ساختن کاراکتر جدید

همواره یک جمله معروف و انگیزشی وجود دارد که می‌گوید خود ضعیفت را بکش، خودت را از نو بساز! یک تجربه تاثیرگذار که هر چند خیلی دردناک و مشکل است ولی می‌تواند از خود اصلی ما، انسانی قوی‌تر بسازد!

طبق آخرین مطالعاتی که در مجله Management Education انجام شده است ، این تجربه تاثیرگذار در دانش‌آموزان و افرادی که شخصیت‌های رهبر دارند بسیار مفید واقع خواهد شد. تجربه‌ای که شخصیت را توسعه می‌دهد و کمک می‌کند هر فرد در هر موقعیت، رفتار و روحیه‌اش با همان موقعیت هماهنگ شود. به عنوان مثال فردی که در یک آزمون مهم و حساس که فقط هر 4 سال یک بار برگزار می‌شود شکست می‌خورد با این تجربه شکست، کاراکتری مقاوم‌تر، تلاشگرتر و متفاوت‌تر از همیشه از خود می‌سازد.

 

تجربه زندگی

تجربه بهبود روابط شخصی

یک تجربه اثرگذار که بخش‌های مختلف زندگی ما را عمیقا متحول می‌کنند، تغییر و متوقف شدن روابطی است که تا کنون به شدت به آن‌ها وابسته بوده‌ایم. روابط دوستی چندین و چندساله، روابط میان زوجین، روابط فامیلی و خانوادگی و …

در چنین شرایطی فرد از پسِ یک تجربه خاص و به شدت اثرگذار تمام انرژی خودش را برای آغاز روابطی دیگر در آینده جمع و جور می‌کند. به عنوان مثال از دست دادن عضوی از خانواده تجربه‌ای ویرانگر است؛ ولی به فرد می‌آموزد که می‌تواند در آینده فرصت و ارزش بیش‌تری برای سایر اعضای خانواده خود قائل باشد.

افزایش و ارتقا بینش فردی نسبت به مسائل

تجربیات مختلف از هر نوعی که باشد کمک می‌کند تا ذهن فرد تبدیل به آینه‌ای شود که تصویر وقایعی که خودش در آن نقش داشته را همزمان در آن آینه مشاهده نماید. می‌توان از این بینش به مثابه یک قاب تصویر بزرگ زندگی یاد کنیم که درک بهتری از زندگی را به هر یک از ما هدیه می‌کند. تجربه اثرگذار و خاصی که قدرت ارزیابی وقایع و سبک و سنگین کردن را به ما می‌دهد تا دید بازتر و متفاوت‌تری نسبت به مسائل داشته باشیم.

با سایت دانشگاه زندگی همراه شوید